محمدامين محمديانمحمدامين محمديان، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 9 روز سن داره

محمدامين، يه گل پسر، يه تاج سر

از شیر گرفتن کودک با روش های مسالمت آمیز! (2)

1392/6/16 12:10
518 بازدید
اشتراک گذاری
سلام

هنا عزیزمون که مادر دو تا دختر خوشگل و باهوش هستند تجربه از شیر گرفتن دختر کوچولوشون رو در وبلاگ خودشون نوشته اند. مثل همه نوشته های هنا ی عزیز که دلنشین و آموزنده است این مطلب هم در نهایت زیبایی نوشته شده. توصیه می کنم حتما این مطلب رو هم بخونید و از تجربه ارزشمند ایشان بهره مند شوید.

http://myangel86.blogfa.com/post-393.aspx

.....................................................................

مطلب پایین هم تجربه من و یا بهتر بگم ادامه تجربه من در مورد از شیر گرفتن کیاراد، پسر 32 ماهه ام هست که به نظرم می تونه نکات مفیدی در بر داشته باشه. یعنی امیدوارم که اینطور باشه.

خاطرتون هست قبلا در مورد روش های از شیر گرفتن بچه مطلبی نوشتم. یادتون هست گفتم که کیاراد رو دارم از شیر می گیرم. فکر می کنم همون روز انتشار اون پست یا فردای اون روز بود که کیاراد زمین خورد و چانه اش به شدت زخمی شد و ما ناچار برای آرامش بخشیدن بهش که خیلی ترسیده بود متوسل به استفاده از سلاح گرم و نرم که همون سی نه و شیر هست شدیم. یعنی به همین سادگی پروژه از شیر گرفتن تعطیل شد.

ولی از 11 اردیبهشت تصمیم گرفتم واقعا از شیر بگیرمش. چند روز قبل به کیاراد گفته بودم که مریض شده ام و سی نه هام درد می کنند.اون روز بعد از اینکه برای خواب بعد از ظهر شیر خورد و خوابید رفتم دو تا چسب زخم روی سی نه ها زدم و شب که درخواست شیر کردم گفتم سی نه ها مریض شده اند و باید کرم و چسب بزنیم تا خوب شوند. پذیرفت ولی با زحمت فراوان و قصه و در آغوش راه بردن توسط من و بابایی بالاخره خوابید. هر از این که دیگه کوچولو نیست و آقا پسر شده و اینکه از اینکه میتونه خودش بخوابه خیلی خوشحالیم و ...گفتیم و پیش بقیه از موفقیت هاش تعریف کردیم و هر روز براش جایزه گرفتیم و بعنوان جایزه پارک بردیم تا یک هفته به سر اومد. تقریبا هر روز هم سری به سی نه ها می زد تا ببینه خوب شده اند یا نه. هفته دوم مسافرت بودیم. خانواده همراهمان یک بچه 11 ماهه شیر خوار داشتند. در کمال تعجب وقتی که اون بچه شیر می خورد نه تنها از من شیر نمی خواست بلکه برایش دلیل می آورد که دیگر او هم شیر خانم گاوه رو بخوره. در مسافرت شمال خانم گاوه ها رو دیدیم و علف خوردنشان را تماشا کردیم و ازشون بخاطر اینکه با دقت علف های تازه رو انتخاب می کنند تا برای کیاراد شیر تازه و مقوی درست کنند تشکر کردیم. دیدن خانم گاوه ها خیلی تاثیر خوبی در پذیرفتن شیر خانم گاوه داشت و هر روز بیشتر از قبل درخواست شیر پاکتی می کرد. 

تقریبا 3 هفته از شیر گرفتنش می گذرد. خودش به تنهایی می خوابد. بدون قصه و دخالت ما. به طرز باور نکردنی بزرگتر شده انگار.

در طول این روز ها من لباس باز می پوشیدم و اجازه می دادم تماس پوستی داشته باشد. بیشتر در آغوشش می کشیدمش و می بوییدم و می بوسیدمش و از بزرگتر شدنش تعریف می کردم و تاکید می کردم که واقا خوشحال هستم که کیاراد پسر من هست. (البته این جمله را که خوشحالم که خدا کیاراد رو به ما داده و واقعا خوشحالم که کیاراد پسرمون هست رو هر روز از روز تولدش بارها بهش می گم.)

حس می کنم کیاراد آسیب ندیده از این روش و این موضوع باعث آرامش خاطر هست برایم. یکی از دلایلی که نمی تونستم جدی در مورد از شیر گرفتنش مصمم شوم ترسی بود که از حرف های اطرافیانم در دلم افتاده بود. اینکه بچه هایشان تا قبل از 2 سالگی فرشته بوده و بعد از ازشیر گرفتن مضطرب و نا آرام و غیر قابل کنترل شده! بنابراین توصیه می کنم با آرامش و اطمینان اقدام کنین و موضوع را برای خودتون و کودکتون شکنجه آور نکنین. تحمل کودکتون رو بسنجین و بهش فشار اضافی وارد نکنین. به نظر من مهم نیست که شما در 2 سالگی یا دیر تر کودکتان را از شیر بگیرید. مهم تغذیه صحیح خودتان در دوران شیردهی حتی اگر طولانی تر شود، و حفظ آرامشتان زمان اجرای برنامه از شیر گرفتن است.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)