بازی؛ تمرین نقشهای زندگی
استفاده از بازی، شیوهای تربیتی برای کودکان است. بازی را باید نوعی استعداد فطری در کودکان دانست که هم انرژیهای زایدشان در خلال بازی آزاد میشود و هم توانمندیهایشان در برقراری ارتباط با دیگران، قدرت زبانی، عقلی، جسمی و شناخت دنیای پیرامونشان هم پرورش مییابد.
کارشناسان علومتربیتی برای بازی کودکان فایدههای بسیاری را بیان کردهاند و آن را از نیازهای ضروری یک کودک میدانند؛ چراکه کودکان از این طریق است که روشهای تسلط بر خود و کمک به دیگران و اعتمادبهنفس و نحوه کنترل هیجانات و نظم و قانون و همیاری را فرا میگیرند و نشاط روحیشان را هم تامین میکنند.
بنابراین، بازی، نیازی ضروری برای کودک است و ما نمیتوانیم کودکی را تصور کنیم یا ببینیم که بازی نمیکند؛ چراکه همه انسانها بدون استثنا، حتی پیامبران و اولیای خدا هم از این مرحله عبور کردهاند؛ هرچند در چگونگی و شیوههای بازی میان آنان و دیگران، تفاوتهایی وجود داشته باشد.
امامجعفرصادق(ع) ضمن آنکه استفاده از بازی را شیوهای تربیتی برای کودکان میدانند، میفرمایند: «بگذار فرزندت تا هفتسالگی بازی کند». در حدیثی دیگر امیرمؤمنانعلی(ع) بر این آزادی عمل در کودکان تاکید کردهاند و میفرمایند: «تا هفتسالگی بر کودک سختگیری نمیشود».
این روایات بر این نکته تاکید دارد که تا هفتسالگی، مرحله بازی است و والدین نباید بههیچوجه فشار و اجباری بر شیوه بازی کودک بیاورند. به عبارتی باید کودک را بهطور کامل آزاد گذاشت؛ مگر آنکه ضرر و خطر جانی یا روانی برای او بههمراه داشته باشد.
معنای «آزادی در بازی» آن است که والدین تا زمانی که نوع بازی برای کودک یا دیگران خطرناک نباشد و با اخلاق عمومی هم منافات نداشته باشد، در تعیین وقت، نوع و روش بازی کودکان دخالت نکنند؛ چراکه کودکان دوست ندارند که والدین در امور بازی آنان دخالت زیاد و امرونهی بکنند.
بهترین بازی از دیدگاه کودک، آن چیزی است که خودش آن را انتخاب یا ابداع کرده باشد؛ نه آن چیزی که والدین به او دیکته کردهاند. بنابراین بهتر است که پدر و مادر اسباببازیهای ضروری کودک را که به آنها میل و رغبت دارد، تهیه کنند و از اجبار او به بازی با اسباببازیهای خاص، هرچند ارزشمند و گرانقیمت بپرهیزند.